یکی از دوستان عزیزم در باب مطلب خیانت به همسر نظری داده اند و سپس سوالاتی به شرح زیر مطرح کرده اند:
شما در این پست در حقیقت یکی از فاخرترین بحثهایتان را پیاده کرده اید. می دانید , واقعیت اینست که من وقتی مطالب شما را می خوانم دو جور خوشحال می شوم .گاهی از اینکه شخصی هست به نیازهای مردم پاسخ دهد و زحمت ماها را هم کم کند خوشحال می شوم. اما گاهی خودم نیز از نکات شما استفاده ی شخصی می کنم . بعبارت دیگر شما گاهی به زوایایی اشاره می کنید که من نه فقط به عنوان یک ناظر بلکه بعنوان کسی که خود نیز بهره می برد خوشحال می شوم . برخی نکات شما در حقیقت تذکاری است که به درد ما نیز می خورد. یعنی به صندوقچه ای از معانی و مطالب گرد و خاک گرفته ی ذهن ها که مدتها بود توجهی نشده بود می دمید.
حال که سخن بدینجا رسید . چطور است قدری هم در باب حجاب بحث کنید؟
مطلب جالبی که در وبلاگ شما یافتم اینست که کمتر در مورد مقوله ی حجاب بحثی در آن هست و می توان گفت این سوژه هنوز بکر است.
اجازه دهید بکارت این یکی را ما زدوده کنیم!
گمان می کنم این بحث , در دو محور قابل طرح است. یکی چیستی حجاب و دیگری روایی حجاب. و بی شک شرکت دیگر کاربران در بحث را نیز می طلبد.
الف) به نظر شما حجاب چیست؟
ب) به عقیده ی شما حجاب در رفع (یا افزایش) گرفتاریهای جنسی چه جایگاهی دارد؟
پس از این دو سوال کلی و سر فصل وار بطور مصداقی بفرمایید بعنوان یک ایرانی و مسلمان و نیز بعنوان یک پزشک و یک انسان . دوست دارید همسرتان کاملترین شکل حجاب مرسوم در محیط خود را داشته باشد یا خیر؟
سپس اگر همسرتان غیر آنچه شما می خواهید را خواست , حق با اوست یا با شما؟
(بنابراین حال که در ایران هستیم . شما چادر را برای همسرتان حجاب برتر و مناسب تر می دانید؟)
سوال دیگر : اگر همسر فلان آقا چادری نبود یا حتی اگر مانتویی هم نبود و کاملا بدحجاب بود. باید شوهر را مسوول یا دست کم دخیل دانست ؟(کما اینکه بعضی ها وقتی زنی بی حجاب در کنار شوهرش می بینند می گویند عجب شوهر بی غیرتی) یا باید گفت عجب زن کم حیایی ؟
آقای دکتر عزیز . به عقیده ی شما غیرت چیست؟
اگر همانگونه که (بد یا خوب) فعلا در کشور مرسوم است . عده ای از همکاران آمدند و در مورد زنهایشان باب شوخی را گشودند یا اگر اطلاعات خصوصی تری از همسرهایشان خواستند و... حدود و مرز بندی های این مقوله کدام است؟
اگر روزی آقایی در یک میهمانی بخواهد با همسر شما دست بدهد واکنش شما چه خواهد بود؟
آیا این به خودش مربوط است؟ یا شوهر حق مداخله دارد؟ اعم از موافقت یا مخالفت.
ببخشد اگر سوالات را جسته و گریخته و با سیاقی ناپیوسته ارائه دادم . هدف اصلیم کمک به گشودن بابی بود تا خود بتوانید حواشی لازم را به بحث بدهید و نیز میل دیگر مخاطبین به تکمیل این فصل از سوالات انگیخته شود. ممنون و سپاسگذار
در پاسخ به این دوست عزیز باید بگویم این وبلاگ جنبه آموزش مسایل جنسی را دارد و بحثی مثل حجاب یا غیرت یک بحث پیچیده اجتماعی و فرهنگی است که شاید در این وبلاگ نگنجد ولی به احترام ایشان این بحث را نیز باز می کنم و از همه دوستان می خواهم نظرات خویش را در این زمینه بیان کنند تا یک بحث گروهی شکل گیرد و بتوانیم نتیجه خوبی از این بحث بگیریم.
از دید من حجاب به دو گونه است یک حجاب ظاهر یا پوشش و دیگری حجاب باطن یا حجاب رفتار یا همان حیا. تعریف حجاب پوشش یا ظاهر که مشخص است. حجاب باطن یا رفتار یعنی رعایت یکسری مسایل در رفتار و عملکرد. اهمیت این بخش از حجاب به نظر من بیشتر است. نکته دیگری که وجود دارد من معتقدم حجاب هم برای مرد است و هم برای زن. رعایت یکسری مسایل در پوشش که همان حجاب ظاهر است تابع عرف جامعه است و حدود آن را این عرف جامعه است که تعریف می کند. در رفتار نیز چه مرد و چه زن باید یک سری مسایل را رعایت کنند. تفاوت این دو نوع حجاب در این است که یک مرد یا زن می تواند واجد هر دو یا یکی یا فاقد هر دو باشد. بسیاری از زنان محجبه هستند که حجاب رفتار ندارند و بگونه ای رفتار می کنند که مشکل افرین و تحریک کننده است و بسیاری از زنان هستند که حجاب ظاهر ندارند ولی در رفتار خود متانت و نجابتی دارند که کسی جرات اهانت یا جسارتی را به ایشان ندارد.
اینکه حجاب در رفع مشکلات جنسی چه نقشی دارد قطعا رعایت حجاب رفتاری می تواند بسیاری از مشکلات جنسی را کاهش دهد. البته به نظر من حجاب ظاهر نقش کمتری به نسبت حجاب رفتاری دارد.
اما در باب بخش مصداقی سوالات لازم است اول توضیحی دهم که بسیاری از مسایل را روشن سازد و سپس به ذکر مصداقها بپردازم. من معتقدم حجاب یک امر شخصی است و در حیطه عقاید فردی قرار دارد و هر کس مختار است نوع حجاب و پوشش خود را برگزیند و معتقدم در جامعه ازاد عرف جامعه بسیاری از مشکلات را حل خواهد کرد و نیاز به اجبار در این بحث نیست و اجبار خود مخرب و منحرف کننده این بحث است.
من بعنوان یک انسان با عقاید خاص خود دوست دارم همسرم با اعتقاد قلبی و باور نوع حجاب خود را انتخاب کند و به آنچه که بر می گزیند احترام می گذارم. یادم می آید روزی که به خواستگاری همسرم رفتم یکی از سوالات او در مورد نوع حجابی بود که من از او می خواهم و وقتی من به او گفتم که هر آنچه را که خود برگزیند و به آن باور داشته باشد مورد قبول من است برای او مساله کاملا حل شد. برای من تفاوتی نمی کرد که همسرم با حجاب باشد یا بی حجاب برای من اعتقاد و باور او به نوع حجابی که بر می گزید مهم بود و بیشتر از حجاب ظاهر به حجاب رفتاری او اهمیت می دادم و اینکه برای نوع پوشش خود دفاعی منطقی و عقلانی داشته باشد.
از دید من حجاب جزئی از اعتقادات شخصی فرد است و محترم و نباید کسی را بویژه همسر را به داشتن یک نوع حجاب خاص وادار کرد. همسرم می گفت خواستگارهای قبلی هر یک به اجبار از او انتظاری در این باب داشته اند. برخی به صراحت خواستار بی حجابی او بوده اند و برخی خواستار حجاب چادر. من معتقدم اگر کسی به چیزی باور داشته باشد و از روی عقیده به آن رسیده باشد قابل احترام است. برخی افراد چادر بر سر دارند ولی نمی دانند برای چه و برخی بی حجابند و نمی دانند برای چه. این هر دو از نظر من بی ارزش است ولی کسی که حجاب دارد و به این حجاب باور دارد یا بی حجاب است وبه ان باور دارد ارزش بیشتری دارند و باید به این اعتقاد آنها احترام گذاشت.
اما اینکه خواسته اند بدانند مسئولیت حجاب یا بی حجابی با زن است یا مرد من معتقدم این مسئولیت با فردی است که نوع حجاب را برگزیده است. مثلا اگر مردی برای همسرش بی حجابی را برگزیده مسئولیت به عهده اوست و اگر مردی برای زنش چادر را برگزیده مسئولیت آن با اوست. البته در اینصورت این موضوع نافی مسئولیت کسی که به خواسته دیگری تن داده نیست. اگر زن خود این نوع حجاب یا بی حجابی را برگزید نیز با خود اوست. بی غیرتی مرد یا بی حیایی زن امری نسبی است و بیش از آنکه در قالب حجاب ظاهر بگنجد در قالب حجاب باطن می گنجد.
از دید من مرد می تواند عقیده اش را برای زن بازگو کند و این زن است که حق دارد این عقیده را بپذیرد یا رد کند و بالعکس یعنی زن نیز این عقیده را برای مرد بازگو می کند و در صورتی که مرد پذیرفت بر مبنای آن عمل می کند. اجبار در این امر اصل قضیه را مخدوش می کند. کسی که به اصولی اعتقاد ندارد ولی اجبارا مجبور به رفتار در چارچوب آن می باشد مسلما اگر راه در رویی پیدا کند از زیر بار اجرای ان در می رود و یا به درستی آنرا اجرا نمی کند. در بحث حجاب در جامعه ما وضعیت قابل قیاس با برخی کشورهای حاشیه ای نیست. در کشوری مثل لبنان وضعیت حجاب از کشور ما بهتر است. آنجا کسی که مسلمان است حجاب خاص خود را دارد و مسیحی یا یهودی هم حجاب خاص خود را و هر یک به نظر و عقیده دیگری احترام می گذارد. چون اجباری وجود ندارد زنی که به حجاب اسلامی اعتقاد ندارد با بد حجابی اصل حجاب را مخدوش نمی کند بلکه ازادانه بی حجاب می گردد و کسی هم که به حجاب اعتقاد دارد حجاب کامل را رعایت می کند.
من با رفتار برخی کشورهای غربی مثل فرانسه هم با حجاب مخالفم. اینکه بگوییم کسی حجاب را باید به زور بردارد یا به خاطر داشتن حجاب او را محدود کنیم اشتباه است بلکه اگر به ازادی عقیده احترام می گذاریم باید به فرد با حجاب یا بی حجاب به یک شکل نگاه کنیم و نه بی حجابی کسی و نه حجاب کسی باعث نوع برخورد متفاوت ما نشود.
اگر زن یا مردی عقیده ای را از روی درک صحیح و یا حتی ناصحیح انتخاب کرده باشد برای حفظ آن تلاش خواهد کرد و این تلاش برای حفظ عقیده یا باور، غیرت می باشد. به همین دلیل غیرت نسبی است و قابل تغییر. یعنی یک نفر می تواند نسبت به یک موضوع غیرت داشته باشد و دیگری نسبت به ان موضوع غیرت نداشته باشد و دیگری در موضوعی غیرت داشته باشد که آن یکی در آن غیرت نداشته باشد. مثلا برخی از افراد اگر شب و روز کسی در دیوار به دیوار خانه شان گرسنه بخوابد یا نان شب نداشته باشد برای خوردن و از سر نداری حتی برای بیماری نتواند به پزشک مراجعه کند غیرتی نمی شوند ولی اگر همین افراد کسی به یکی از باورهایشان هر چند غلط اهانتی کند غیرتی می شوند. این تغییر دید یا تغییر غیرت به خاطر نسبی بودن ان می باشد. اگر بخواهم موضوع را بیش از این باز کنم شاید سو تفاهمی پیش اید. لذا به این بسنده می کنم که از دید من غیرت نسبی است و هر انسانی دارای نسبتی از آن می باشد که ممکن است این نسبت ها با هم متفاوت باشند ولی نمی توان گفت کسی بی غیرت است یا کس دیگری با غیرت. بلکه می توان گفت فلانی در موضوعی غیرتی است و در موضوعی دیگر غیرتی نیست.
در باب دست دادن همسر با نا محرم و ... نیز من بر همان حرف اولم هستم یعنی اگر زنی به این باور رسید که دست دادن با نامحرم موردی ندارد باید به نظر او احترام گذاشت هر چند می توان مخالفت خود را با او در میان گذاشت و از او خواست چنین نکند. در زندگی زناشویی اگر زن و مردی به هم علاقمند باشند به باورهای هم احترام می گذارند و هر یک در جایی از باور خود به خاطر باور دیگری عقب نشینی می کند و این بستگی به همان غیرتی دارد که در بالا گفتم نسبی است مثلا مردی به خاطر احترام به عقیده همسرش از دست دادن با زن نامحرم می پرهیزد در حالیکه خود نسبت به آن حساسیتی ندارد و زن نیز به خاطر احترام به عقاید مرد از خندیدن با مردان نامحرم می پرهیزد هر چند از نظر خود مساله ای ندارد و نسبت به ان حساسیتی ندارد. البته ممکن است تعارضاتی پیش اید که در این موارد باید دو نفر با هم گفتگو کنند و حد و حدود ها را مشخص سازند. هر چقدر انتخاب دو نفر دقیق تر باشد در زندگی تعارضات کمتری خواهند داشت.
موضوع حجاب و امثال آن موضوعاتی است که منشا گرفته از باور و عقاید یک نفر است و مرد و زن قبل از ازدواج با اطلاع از باورهای هم می توانند در این مورد تصمیم بگیرند که ایا می توانند به عقاید هم احترام بگذارند و تعارضات کمتری داشته باشند یا نه. مثلا مردی که صراحتا از دختری که به خواستگاری اش رفته می خواهد که باید در زندگی در مقابل دوستان من بی حجاب ظاهر شوی و فلان شکل رفتار کنی این قدرت انتخاب را به زن می دهد که زن ببیند می تواند بر مبنای اعتقادات خویش با چنین مردی کنار بیاید و بر مبنای خواسته او رفتار کند یا نه و اگر دید نمی تواند چنین کند و نمی تواند مرد را متقاعد کند که در این حیطه به باور های زن احترام بگذارد می تواند جواب منفی به خواستگاری مرد بدهد. هر چقدر قبل از ازدواج یک زن و مرد در مورد باورها و اعتقادات خویش با هم بیشتر سخن بگویند و درصد انعطاف پذیری همدیگر را بسنجند در زندگی مشترک مشکلات کمتری خواهند داشت.
البته لازم به ذکر است از نظر شخصی من معتقدم زنان باید با حفظ حجاب باطن یا حیا زمینه سو استفاده را از مردان بی حیا بگیرند و مردان نیز باید با حفظ حیا زمینه ای برای فعالیت زنان بی حیا فراهم نکنند. جامعه ای که در آن حیا وجود داشته باشد و افراد به دنبال حفظ اصول اخلاق باشند حتی در صورت وجود بی حجابی ظاهری می تواند به رشد و تعالی برسد.
No comments:
Post a Comment