هرزه می نامی اش یا فاحشه !؟
چه فرقی میکند
کمتر از ساعتی با او خوابیدی
و او عصاره ی زنانگی اش را
قطره
قطره
در کام دقیقه ها و ثانیه هایت فشرد
تا لحظه های گند کسالت بارت را
به خاطره ی لذتی جاودانه پیوند زند!
کمتر از ساعتی با تو خوابید
و درد کشید
و حقیر شد و دندان بر بالش فشرد
و به سفره ی کودکانش اندیشید و صبور ماند
و فاحشه شد!
و تو یک پارچه آقا بودی ... !
خوش حساب و خوش برخورد
و دستمزدش را
تمام و کمال شمردی
و بر شکمش ریختی
و از آلونک تاریک و نمورش بیرون زدی
و در هوای تمیز شهر ، نفسی تازه کردی
و مثل یک مرد کامل
به کانون داغ خانواده بازگشتی
No comments:
Post a Comment