یه روز من و پدرم خونه تنها بودیم و با پیرژامه نشسته بودیم جلو تلویزیون داشتیم ماهواره تماشا میکردیم. پدرم کانال عوض کرد یهو یه صحنه اومد که جفتمون کف کردیم و رو همون کانال چت شدیم.
اره درست حدس زدید کانال پورنو بود و صحنه های سکس لزبینهای توپ رو نشون میداد.
من حسابی راست کرده بودم و چون عقبتر از بابام نشسته بودم یواشکی داشتم از رو پیرژامه کیرمو میمالوندم که یه دفعه تلفن زنگ خورد..
من وبابام بهم چند ثانیه ای خیره شدیم تا اینکه بابام داد زد : برو تلفنو جواب بده دیگه.
من بدبخت با اون وضع ضایع نمیدونستم چیکار کنم که کیرم تو پیرژامه تابلو نشه وهی اینور و اونورو نگاه میکردم یه چیزی پیدا کنم جلوی خودم بگیرم که یه خودکار دیدم .
تلفن همچنان زنگ میزد وبابام منو با عصبانیت نگاه میکرد.
من دولا شدم و خوکارو برداشتم و چند قدم انداختمش جلوتر , بعد همینطور دولا دولا رفتم تا دوباره به خودکاره رسیدم و باز انداختمش جلوتر تا نزدیکی تلفن وهمونطور ادامه دادم.
بابام کفرش در اومد و داد زد الاغ چیکار میکنی تلفن سوخت؟
گفتم پدر نمیدونم چرا این خودکاره هی از دستم می افته .
خلاصه بالاخره گوشیو برداشتمو بعد از سلامو احوال پرسی با عموم گفت که با داداش کار دارم گوشیو بده بهش.من به بابام گفتم که عمو کارت داره .
بابام یکم به من خیره شد و دوروبرش رو نیگاه کرد ولی چیزی پیدا نکرد, پس رو کرد به منو گفت:
پسر اون خودکارو بنداز اینجا ببینم.
منم خوکارو براش انداختم و اونم کل کارای منو با تاکید اینکه چه خودکار لیزیه تکرار کرد.
No comments:
Post a Comment